به گزارش همشهری آنلاین، جوان نوشت: الیاس حضرتی، مدیرمسئول روزنامه اعتماد خبر داده که همراه با جمعی از شخصیتهایی که او آنها را «جمع گروهی از شخصیتهای برجسته، بزرگان و شایستگان آذریزبان (عموماً) و شخصیتهای بزرگوار از استان اردبیل (خصوصاً) اعم از مقامات سابق اجرایی، تقنینی، ورزشی، سیاسی و اجتماعی، فرهنگی و...» توصیف کرده، برای دلجویی از علی دایی، فوتبالیست سابق تیم ملی به دیدن او رفتهاند.
حضرتی که این موضوع را در یادداشت خود در روزنامه اعتماد نوشته، اضافه کرده که «در این دیدار صحبتهای مفصل و اظهار همدردی با ایشان صورت گرفت. نباید فراموش کرد که علی دایی به نوعی پرچم ایران و شخصیت مطرح کشور است.»
این ادعای الیاس حضرتی را بی اغراق باید «ادعای دروغ» لقب داد، به این دلیل که اولاً ملی بودن و شخصیت مطرح کشور برای الیاس حضرتی و اصلاحطلبان مهم نبوده و این انتخاب به دلیل تعلقات استانی از سوی برخی شخصیتها و بعد هم تعلقات سیاسی از سوی گروهی دیگر صورت پذیرفته است.
اصلاحطلبان در آشوبهای امسال به طور عام و روزنامه اعتماد به طور خاص از آشوبها حمایت کردند. اکنون یاد تکریم کسی افتادهاند که حامی این آشوبها بود.
همین شخصیت ملی اگر در جبهه سیاسی مخالف آنها ایستاده بود، حتماً او را تخریب و تخطئه میکردند.
اکنون هم حضرتی میگوید که «مدتهاست به دنبال یافتن راهکارهایی هستم که زمینه رفع دلخوریها و دوریها در جامعه ایرانی را فراهم سازد. اگر بین هنرمندان با هم اختلافی هست، اگر بین تئاتریها با هم، بین احزاب سیاسی با هم، میان احزاب سیاسی و مهمتر از همه اگر میان مردم و حکومت نقار و شکافی به وجود آمده است، چگونه میتوان این شکافها را کاهش داد، زخمها را ترمیم کرد و فاصلهها را از میان برد؟»
آیا او و همراهان به دیدار خانواده بیش از ۷۰ شهید امنیت سه ماه آشوب خواهند رفت و از آنها دلجویی خواهند کرد؟ اصلاً آمار مجروحان نیروهای حافظ امنیت را میدانند؟
ثانیاً بیشترین فعالیت علی دایی در جریان نقشآفرینی مجازی خود به نفع آشوب، موضوع دروغی بود که در مورد اسرا پناهی، دانشآموز اردبیلی گفته بود. در حالی که نهادهای حاکمیتی ذیربط به دلیل ملاحظات مربوط به مسائل خانوادگی و خصوصی خانواده پناهی، در بیان روایت واقعی تعلل ورزیدند، علی دایی بهروایت رسانههای فارسی زبان غربی را در مورد قتل این دانشآموز به دست نیروهای حافظ امنیت اصرار ورزید.
عموی اسرا هم دلیل مرگ او را حمله قلبی عنوان کرد که البته غیرواقع و برای حفظ آبروی خانوادگی بود.
اصرار بر تأیید روایت دروغ باعث شد روایت اصلی بیان شود و آن هم خودکشی این دختر به وسیله مصرف قرص برنج و اعدام یک ماه قبل پدرش به دلیل قتل ناموسی بود.
پررنگ کردن موضوع مرگ این دختر باعث شد تا مدتها موضوعات خصوصی این خانواده نقل محافل شود. این در حالی بود که علی دایی هیچ مستندی هم بر ادعای خود نداشت. حتی از او دعوت شد با دوربین به تحقیقات میدانی از خانه و مدرسه و بیمارستان برود و بعد همه اطلاعات جمع آوری شده را در صداوسیما ارائه دهد، اما او اعتنایی نکرد. حال آیا این رفتار حضرتی فریبکاری و دروغ روی دروغ نیست؟!
با علی دایی به چه دلیل همدردی صورت گرفته است؟ ببخشید که دروغ گفتید؟! یا همدردی ما را پذیرا باشید که دروغتان نگرفت و افشا شد؟!
نظر شما